Günter Grass شاعر آلمانی، شعری سروده که جنجال ادبی و سیاسی مهمی به راه انداخته است . حتی نتانیاهو هم واکنش رسمی از خود نشان داده است . شعر ” چرا باید ساکت بمانم ؟” همان سنگیست که برکه را به هم زده است. این شعر که متاسفانه در فضای رسانه ای ما شنیده نمی شود ، بازتاب مهمی در سایر نقاط جهان داشته است.
این که شاعری آلمانی که خود اروپایی ها به او نوبل داده اند حالا که از اسرائیل انتقاد نرمی می کند، با چه برخورد عجیبی روبرو شده است برای ما چند درس بزرگ دارد:
- بهتر نیست روشنفکرهای ما کمی جرات بروز عقاید شخصی خود را پیدا کنند وسعی کنند بدون آن همه ادعا به واقعیت بپردازند ، نه مزه دهن دیگران.
- دوم اینکه بی شک اسرائیل خط قرمز اروپاست.
- هنرمند آزاد است به هر خط قرمز دیگری(حتی اخلاقیات و اعتقادات دیگر افراد) بپردازد اما اسرائیل نه . چرا؟
- شکستن خط قرمز ها به خودی خود ارزش نیست. که اگر اینگونه بود شمر و یزید بزرگترین هنرمندان عالم بودند. شاید مهم شکستن خط قرمز محبوبیت و شهرت باشد. اینکه بدانی اگر حق بگویی تحقیرت می کنند.
- انتقاد این شاعر آلمانی نقدی نرم و یواش است (حتی رابطه خود با اسرائیل را نیز بیان کرده و به حفظ آن علاقه نشان داده است) که اتفاقا دلایل نقد را منطقی و عقلی بیان می کند نه احساسی. اما همین انتقاد کوچک هم تحمل نمی شود و به جای پاسخ عقلانی با برخورد هایی قهری روبرو می شود.
- حقیقت قایم کردنی نیست. هر کجا باشی یک روز یقه ات را می گیرد، حتی اگر چشمهایت را هم کور کنی حقیقت از بین نمی رود. شاید هنر هنرمند این باشد که خود زودتر حق را بشناسد چرا که دیر یا زود او را با حق می سنجد نه حق را با او.
- همین که اطلاعات این شاعر تماما صحیح نیست و قضاوتهایش نیز همینطور (مانند فراز انتهایی شعر که مشکلات فلسطینیان را را ناشی از توهم می داند ) نشان دهنده ضعف و کم کاری ما در ارائه اطلاعات صحیح و منطقی است.
- ما باید بیشتر به موضوعاتی این چنین پرداخته و صدای واقعیت را در جهان پخش کنیم. آن هم با رسانه نه با بلندگوی وزارت.
این ترجمه بر اساس برگردانهای انگلیسی از شعر اصلی است که لینک آنها در انتها گذاشته شده است.
چرا باید ساکت بمانم؟
چرا باید ساکت بمانم، و تا کجا خاموش؟
آنهم آنچه را که آشکارا
اجرا میشود در بازی های جنگی
با پایانی که در بهترین حالت
پانوشتی خواهیم بود
البته به قید حیات!
.
حقی که ادعا میشود :حمله ای پیشگیرانه
حاصلش نابودی مردم ایران،
با گزافه گویی تحمیلش میکند
و در هیاهویی چیدمان شده ادامه اش میدهد
چرا که در قلمروش بمب اتمی درحال ساخت دارد
.
هنوزهم چرا نباید نام کشوری را نبرم؟
که در چنته اش سالهاست
قدرت اتمی می پروراند
بدون کنترل
فراسوی دسترس هر ناظری
.
خاموشی همگانی، سکوت جهانی
و منِ ساکت حسش میکنم
مجازاتی شایسته دروغ جنایی
و وقتی سرباز میزنی
منتظر توست انگ “یهود ستیزی”
.
حالا، کشور من
با جنایاتی یکتا و بی رقیب
بار دیگر بر پایه ای صرفا پولی
که راحت و سرسری میگوییم”برای جبران”
یک زیردریایی دیگر با توان حمل سلاح اتمی
اهدا میکنیم به اسرائیل
جایی بدون یک بمب اتمی اثبات رسمی شده
یعنی فقط بدون مدرک مشخص،
یعنی وحشت
پس گفتم آنچه را باید
.
چرا تابحال ساکت بودم؟
بخاطر خواستگاهم
با لکه ی ننگی ابدی
اینکه نمیخواستم اسرئیل
که به آن بسته ام و خواهم بود
بپذیرد این حقیقت رسمی را
.
اما چرا اکنون؟
سالخورده و با قطره آخر
مینامم قدرت اتمی اسرائیل را
خطری برای صلح شکننده جهانی؟
چون باید گفته شود
و فردا شاید دیرتر باشد
چون ما
-با کارنامه ای به اندازه ی کافی سیاه-
مهیا کننده جنایت محتمل دیگریم
جرمی بدون هیچ عذر پذیرفتنی
.
اطمینان میدهم: خاموش نخواهم نشست
چراکه خسته ام از نفاق غربی
چراکه میخواهم بسیاری را
رها شده از سکوت
بلکه انها نیز مصرانه بخواهند
انصراف عوامل خطرآفرین را
و بخواهند بررسی همیشه و مداوم
توان هسته ای اسرائیل
و سایت های ایران را
توسط نهادهای بین المللی
و دولتهای دو طرف
.
تنها راه این است
برای اسرائیلیان و فلسطینیان
و همه آنهایی که کنارهم با دشمنی می زیند
در این محدوده اشغال شده توسط توهم(جنون)
و نهایتا برای ما هم
تنها راه رهایی
……………………….
……………………….
برگردان های انگلیسی:
http://www.guardian.co.uk/books/2012/apr/05/gunter-grass-what-must-be-said
http://tsfum.blogfa.com/post-85.aspx
پایگاه های دیگر با این برچسب ها
4 Comments