صاحب خانه ها ؛ نقد و بررسی فیلم چه خوب شد برگشتی

آیا چه خوبه که برگشتي همان اجاره نشين ها است؟ احتمالا مهرجويي قصد داشته بار ديگر با طنزي جذاب و واقعي به مسايل اجتماعي پرداخته و نهايتا موفقيت اجاره نشين ها را تكرار كند همانطور که نارنجی پوش را در راستای احیا هامون بگیریم.

داریوش مهرجویی
نگاه اول: كجا هستيم؟
اما بر عكس اجاره نشين ها كه قبل از هر برداشت معنايي يا سياسي فيلمي جذاب و نمونه اي از طنز و داستاني سرگرم كننده بود، فيلم آخر مهرجويي اثري خسته كننده و ناقص مي نمايد. در طول نمايش چه خوب شد برگشتي از خود مي پرسيدیم :”كه چي؟” “جریان چیه؟” و …
داستاني به شدت شلخته و بي مزه، كند و تا حدودي كسالت بار. همراه شوخي هاي بي نمك وتمسخر، بازي بد بعضي شخصيت ها مثل دكتر به اضافه صداي خراب( شايد به دليل سالن نمايش  بوده است) همه مزيد بر علت اصلي يا همان داستان بي رمق فيلم شده و تحمل بيننده را تحليل مي برد. از كارگرداني با سابقه يك عمر انتظار بيش از اين است. “چه خوبه که برگشتی” فيلمي نپخته و ناقص نشان مي دهد.
مثلا متوجه نشديم سبك فيلم چيست؟ اگر رئال است پس پرواز بشقاب پرنده چيست؟ اگر فانتزي است پس قواعدش كجاست؟ تخيلي هم كه نيست. خيلي كمدي هم نيست. اين سبك جديد را چه بناميم و با چه منطقي آن را تحليل كنيم؟

پوستر چه خوبه که برگشتی

نگاه دوم: كجا مي ريم؟
شايد بهترين دسته بندی برای اين فیلم سبك معناگرا باشد. به اين معنی كه فيلمساز بخش مهمی از منطق و مسائل را پاي معناي فيلمش قرباني كرده است. در نتيجه با متوجه شدن هدف فيلمساز و معناي تحمیلی فيلم چاله هاي فيلم توجيه مي شود.
قصه شطرنج باز كليد ماجرا است كه با تاكيد عطاران مي فهميم فقط در هند اتفاق مي افتد! دو شاهزاده اي كه بر سر بازي شطرنج مسايل كشور را به بازي مي گيرند و همه چيز از بين مي رود. البته فقط در هندوستان!

فیلم شطرنج باز
دكتر و مهندس واژه هاي آشناي انتخابات ٨٨ اند كه آشكارا ذهن ما را به برداشت هاي سياسي  مي برند. اما احتمالا منظور فیلم دقیقاً و مصداقاً به انتخابات 88 مربوط نیست و کلی تر است. گويا فيلمساز هم از اين برداشت ها خوشحال است و ماجرا عامدانه بوده است. دكتر از خارج برگشته و عشق اپرا و … و مهندس با ته ريش و عشق حافظ و سنت و شعر و هردو دنبال بدست آوردن دخترك تازه وارد “حوري” نام. آنها بر سر اين دعواي پوچ ديوار دوستي را خراب كرده و سعي مي كنند گذشته شان را نيز از يكديگر جدا كنند. وسايل قرضي را پس مي دهند و قلمرو خود را مشخص مي كنند. به يكديگر حمله مي كنند و يكديگر را لو مي دهند. چپق را به زمين هم مي اندازند و عاقبت هم دزد سوم برنده مي شود و حوري و اموالش را مي برد. بشقاب پرنده كذايي هم توهم خاله است از “عوامل خارجي”!
صحنه پاياني هم دكتر و مهندس دوباره لب ساحل شطرنج بازي مي كنند و دوباره كشمكش بيهوده و …

دکتر و مهندس فیلم
نگاه سوم: كجا بوديم؟
نگاه سياسي و اجتماعي یک فيلمساز نه تنها بد نيست بلكه باعث تعامل و نفوذ بيشتر فيلم بر تماشاگر مي شود. اين نگاه حتي مي تواند از فسادهاي دولتي و حزبي نيز جلوگيري كند و نوعی نقد درون گفتمانی باشد. اما ساده سازي مسئله تقابلات سياسي به ماجراي شطرنج باز برعكس هدف اوليه عمل مي كند. طمع، حرص قدرت و تصفيه حساب در بدنه سياسي هر كشوري موجود است و هشدار دادن در اين باره بسيار مفيد است. در فيلم “چه خوبه که برگشتی” اين مساله نه تنها به زبان و داستان خوبي بيان نشده است بلكه با ساده سازي به نوعي تمسخر و توهم تبديل مي شود. بازي سياست هرچند گاهي با دلايل ساده پيش مي رود ولي نمي توان منكر پيچيدگي هايش شد.

پوستر فیلم و اشاره به شطرنج

فيلم چه خوب شد برگشتي منظوري به شدت مهم دارد كه اگر خوب بيان مي شد مي توانست به اجاره نشين های 2 و حتی مهم تر از آن تبديل شود. اي كاش با پرداخت بيشتر از كلي گويي رها مي شد و به يك “نمونه” تبديل مي شد. وضعيت فعلي فيلم تقريبا همان جمله “مردم سركارند” است كه مي توانست به “سياست خاله بازي نيست” يا “مردم باهوش اند” تبدیل شود.