مدتی پيش ويديويي منتشر شد از يك گروه موسيقي با بازي شخصيتی در نقش حضرت عيسي (ع). ابتدا شخص مذكور با وقار در ژست پيامبرگونه اش میان طبيعت نشسته است، اما ناگهان تمام لباس هاي خود را از تن درآورده و با پوشش حداقلي وارد شهر مي شود و مي رقصد! تا آنكه در پايان توسط يك ماشين زير گرفته مي شود. انتهای آزادي بيان!
اين يك ويديوي مخفي نبود و همين حالا نیز در دسترس است. آخرين ويديوي اين سبكي هم نخواهد بود. اما هيچ سفارتي آتش نگرفت و هيچ كس در امريكا يا اروپاي “مسيحي” بيرون نريخت و هيچ تظاهراتِ نماز يكشنبه اي هم برگزار نشد! اما هر سال اين توهين ها ادامه دارند. گویی ديگر براي هيچ كس مهم نيست و انگار رگهاي غيرت را بريده اند و سنسور هاي حساسيت را كور كرده اند. يعني داد مي زنند: ببينيد پيامبرتان را لخت كرديم و در شهر رقصانديم و آخرش هم با اتوموبيلمان حذفش كرديم!!!
آيا امروز مسيح ارزشي براي مسيحيان نيست؟ اگر چه نمي توان به صراحت پاسخ مثبت داد و لي مي توان با ضريب اطمينان بالايي ادعا كرد ديگر مسيحيت يك ارزش عمومي تلقي نمي شود. يك امر شخصي براي شماست كه ديگران مي توانند به عنوان امر شخصي خودشان آن را مسخره كنند. لذا هيچ پشتيباني عمومي هم نمي شود. دولت فرانسه از توهين به عروس ملکه انگلستان جلوگيري مي كند با اين توجيه كه آن را نوعي نفع عمومي مي داند، اما مسيح در قلمرو شخصي افراد است و هيچ ارزش عمومي ندارد.
از طرف ديگر این بدان معنی است که در فرانسه ، انگلستان مهمتر از آزادي بيان و آزادي بيان مهم تر از دين شهروندان است. يعني عروس ملكه انگليس از مسيح مقدس تر است. جالب آنجا كه نبايد تصاوير نيمه برهنه عروس نوه ملكه انگليس منتشر شود ولي مي توان مجسمه برهنه پيامبر خدا را ساخت و مسخره كرد. اين تفاوت مسيحيت امروز و مسيحيان امروز با اسلام و مسلمين است. اين انتهاي خياباني است كه امروز اسلام را ابتدايش آورده اند. اول با كتاب و بعد كاريكاتور و بعد فيلم و … و دست آخر نیز با قانون و از همه بدتر عرف.
البته يك نكته اين ميان بازی را به هم مي زند. آن هم اينكه اگرچه اسلام و مسيحيت هردو دين آسمانی هستند، اما اسلام با مسيحيت يكسان نيست. به همين دليل است كه اين فرمول هاي مسيح زدايي در اين سوی دنیا پاسخ گو نيست: مسلمانان اسلام را همزمان يك پشتوانه و يك آينده مي بينند، نه عامل بدبختي و عقب ماندگي. ضمن آنکه اسلام به دلايل مختلف و خصوصا وجود كتاب واحد، مشترك و عميقِ قرآن، مصونيت بيشتري در مقابل تحريف داشته است. همچنین دستورات و برنامه هاي كامل تر اسلام ارتباط عميق تر و قوي تري بين عبد و خدا ايجاد مي كند. به علاوه تشكيلاتی مانند كليسا كه با سواستفاده از دين، قدرت بازي كنند نیز در دنیای اسلام به طور يك پارچه موجود نيست.
البته وجود دستوراتي مانند احكام ارتداد و مقابله جدي با فعاليت هاي تخریبی – تبليغي مغرض نیز بسيار مؤثر بوده است. مانند حكم ارتداد سلمان رشدي كه تاثير جدي بر جريان پيامبرستيزي داشت. به همان نسبت حكم ارتداد شاهين نجفي و امام ستيزي اش. امروز با هر جرقه كوچك و آب دهان انداختن، آتش خشم مسلمانان پررنگ تر شده و جوش فعاليت هاي خودجوش بيشتر مي شود. چراكه اسلام مسيحيت نيست و هنوز غيرت كلمه اي در فرهنگ لغات ماست. هنوز اسلام يك دين شخصي نيست و هنوز مسلماني يك ارزش عمومي است. هنوز پيامبر از سفير امريكا مصونيت قضايي بيشتري دارد و از مفهوم آزادي بيان مقدس تر است. هنوز قرآن مهم تر از بيانيه حقوق بشر است و هنوز اسلام مي تپد.
بايد مراقب اين هنوزها باشيم چرا كه تجربه تلخ مسيحيت پيش چشم ماست.
Leave a Reply