معماری و سیاست های پیشرفت
هرچند عده ای معماري را هنري تزييني مي دانند، اما معماري بسيار تعيين كننده تر از چند نقش تزييني است. معماري هنر تزيينات و زيباسازي نيست بلكه هر آنچه در شيوه زندگي موثر باشد را مي توان به نوعي معماري دانست. حتی ديواري موقت يا ستوني چوبي، و یا نرده ساده اي كنار پياده رو نيز معماري است. خانه اي كه كودكان با پتو و پشتي و مبل و چادر براي خود مي سازند نيز معماري است. چرا كه شيوه رفتار زيستي را تعيين مي كند.
براي آنكه متوجه اهميت معماري در زندگي روزمره باشيم چند مثال ملموس ذكر مي شود.
اقتصاد غیر نفتی، معماری غیر نفتی
بازاري كه محور اصلي اقتصاد كلان و توليد محور باشد قاعدتا شبكه حمل و نقلي جدي طلبيده، مخاطباني كلان، عمده فروشي، فضای تجارت، بار انداز، توليديها و … را مي طلبد.
مدتهاست سياست اقتصادي كشور بر فروش نفت بنا شده است. اما پيش از كشف نفت به مدت هزاران سال تجارت، ترانزيت، سياست، كشاورزي و توليد محورهاي اقتصادي كشور ما بوده اند. موقعيت راهبردي ايران باعث پيشرفت جدي اقتصاد بود. معماري ايراني با ابداعي بي نظير “بازار” را پديد آورد. معماري اي خاص، گسترش پذير، منعطف، منطبق با بافت و به شدت مناسب تجارت، خدمات، عرضه و توليد. مانند بسياري از ابداعات معماري ايراني جهان غرب شيفته وار به تحسين و تقليد از آن پرداخت.


تحريم هاي نفتي اخير فروش نفت ما را كاهش جدي دادند و مسير اصلي اين رود را مسدود كردند. آسيب پذيري فروش نفت به همين راحتي تبديل به نقطه ضعف بزرگ كشور شد. چرا كه رگ حياتي اقتصاد ما زير پاي ديگران بود و مي باشد. هشدارهاي مكرر بزرگان به واقعيت تبديل شد و اقتصاد ضربه اي مهلك خورد اما به هر حال فوايدي نیز داشت. اقتصاد تنبل (پول مفت خورده) و ترسوي ما ناچار شد صرفه جويي كند و در پی راههاي ديگر ارتزاق بدود.
اقتصاد مقاومتي
توليد مهمترين ركن درون زاي قدرت اقتصادي است. دولت جديد تلاش خود را مي كند تا فروش نفت را مانند سابق افزايش داده و مقام!! قبلي را بازيابد. روزنامه هاي حامي دولت با شعف خبر بازگشت شركت هاي نفتي غربي را تيتر مي كنند. معماري كجاست؟
بازار تهران
بازار تهران ميراث قديمي تهران است. معماري بازار تهران آنچنان قدرتمند است كه حتي بعد از تخريب هاي مكرر آن هم كاركرد خود را حفظ كرد. بازار تهران شاهراه و مسيل بزرگ اقتصادي تهران و ايران است. شبكه اي پيچيده از توزيع و ارتباط. بازار تهران يكي از كانون هاي قدرت است.
تصميمات جالبي براي كنترل و حتي كاهش قدرت بازار گرفته شد كه با روش هايی معمارانه انجام پذيرفت. ايجاد فروشگاههاي زنجيره اي شهروند يكي از آن ها بود. مكانهايي براي عرضه وسیع و خرده فروشي. پاساژ ها نيز به عنوان رقباي مهم بازار ها مطرح اند. هرچند پاساژ و بازار شباهت هايي جدي دارند، اما تفاوت ها به اندازه اي است كه مي توان ادعا كرد حاصل دو فرهنگ متفاوت اند. پاساژ ها نيز كاربردي صرفا عرضه اي و مخاطباني خرد دارند.



پياده كردن بازار!
به هر روي امروز بازار تهران كه به عنوان ستون فقرات اقتصادي جامعه مطرح بود مورد آسيب جدي قرار گرفته است. طرح هاي مختلف معمارانه كه عامدانه يا سهوا بازار را هدف گرفتند به دلايل سياسي اقتصادي اجرا شدند. آخرين دستاورد شهرداري طرح پياده سازي بازار بود.
در اين ميان پياده سازي بازار حركتي در جهت عرضه اي شدن و خرده فروشي شدن بازار است.
اين كه چگونه بازاري كه مقابل بسته شدن ورود موتور سيكلت مقاومت ميكرد و حتي اقدام فيزيكي صورت مي داد به شرايطي رسيده است كه در برابر طرح پياده سازي منفعل است، خود جاي تامل و تاسف دارد. به هر حال پياده سازي بازار و ” نماسازي سنتي” در بازار دو طرح اخير شهرداري بوده اند كه به مرحله اجرا رسيده اند.

اقتصاد نفتی، معماری نفتی
پياده سازي بازار با چه منطقي اتخاذ شده و چه خروجي اي مي دهد؟ بازاري كه محور اصلي اقتصاد كلان و توليد محور باشد قاعدتا شبكه حمل و نقلي جدي طلبيده، مخاطباني كلان، عمده فروشي، فضای تجارت، بار انداز، توليديها و … را مي طلبد.
در اين ميان پياده سازي بازار حركتي در جهت عرضه اي شدن و خرده فروشي شدن بازار است. ساخت طاق نماهاي بي عمق و پوسته ای از معماري سنتي در كنار پياده سازي بازار مويد نگاهي توريستي به بازار است. بازاري كه نماهاي قديمي داشته باشد (پوسته) و ما به اتفاق خانواده با مترو براي خريد و تفريح به آنجا رفته و آب نبات بخريم و برگرديم. اين همان پاساژ كردن بازار است، يعني مرگ بازار.

امروز طرح پياده سازي، بازار را بيش از پيش در سراشيبي سقوط به اين فرجام قرار داده است. بازاري كه روزگاري ماواي توليدي هاي گوناگون بود يا محور پخش كالا به اقصي نقاط ايران و صادرات. بازاري كه روزي در مغازه هاي راسته اصلي تابلو “تك فروشي نداريم” ديده مي شد امروز تبديل مي شود به پاساژي بزرگ پر از خرده فروشي ها.
توليدي ها يا تغيير ماهيت داده به تك فروشي و دلالي خرد، يا مكان خود را جابجا مي كنند و از گردونه اصلی بازی خارج می شوند. محور اقتصادي كشور كه بنا بود بر توليد مستقر شود با همين تصميمات معمارانه تبديل مي شود به محور گسترش مصرف گرايي (دشمن بزرگ اقتصاد توليدي)
اینگونه است که معماری، آینده ما را تغییر می دهد.
3 Comments