چگونه معماری آینده ما را تغییر می دهد؟ بخش دوم : تولید نسل

معماری و سیاست های پیشرفت

هرچند عده ای معماری را هنری تزیینی می دانند، اما معماری بسیار تعیین کننده تر از چند نقش تزیینی است. معماری هنر تزیینات و زیباسازی نیست بلکه هر آنچه در شیوه زندگی موثر باشد را می توان به نوعی معماری دانست. حتی دیواری موقت یا ستونی چوبی، و یا نرده ساده ای کنار پیاده رو نیز معماری است. خانه ای که کودکان با پتو و پشتی و مبل و چادر برای خود می سازند نیز معماری است. چرا که شیوه رفتار زیستی را تعیین می کند.

برای آنکه متوجه اهمیت معماری در زندگی روزمره باشیم چند مثال ملموس ذکر می شود.

معماری و تولید نسل

وقتي آمار تكان دهنده اي از كاهش نرخ توليد مثل در ايران منتشر شد، بار ديگر توجه عموم به اهميت توليد نسل جلب شد. اما خطرات و تبعات جدي به حدي رسيده است كه مورد تاكيده چندباره مقام اول كشور قرار مي گيرد.

oldifing

نیاز به توضیح نیست كه همزماني پير شدن جامعه و كاهش توليد مثل تا چه اندازه آينده خطرناكي را رقم مي زند. در همين راستا تنها راه حل، افزايش توليد مثل است. سياست كلاني كه رسما اعلام شد و بايد ترويج گردد.

معماري و شهرسازي امروز ما مقابل اين سياست مي ايستد و نه تنها مشوقي براي توليد نسل نيست بلكه به عنوان يك مانع مهم باعث انصراف خانواده ها از فرزند دار شدن است. چرا و چگونه؟

getting-old

خانه هاي كوچك

واضح است كه در يك سلول هفتاد متري دونفر در شرايط عادي و نهايتا به اضافه دو فرزند به صورت فشرده مي توانند حضور بيابند. تعداد بيشتر به فضاي بيشتر نياز دارد. هنگامي كه امكانات زندگي و كمبود فضا فشار رواني را بيشتر و بيشتر مي كنند طبيعي است كه خانواده ميلي به گسترش نداشته باشد.

متاسفانه به دلايل مختلف خانه ها به سمت كوچك شدن رفته و مي رود. اين روند كه در برهه اي توسط دولت وقت نیز رسما به سياست حاكم تبدیل شد و مورد تشويق قرار گرفت امروزه عادي شده و توجيه پذير مي نمايد.

cartoon housing punch

يكي ديگر از دلايل كوچك سازي، اقتصاد مسكن است. با گران تر شدن شديد مسكن رفته رفته توان خريد بدنه متوسط جامعه كاهش يافته و ناچارا دسترسي به همين خانه هاي كوچك هم به يك رويا تبديل شده است. از سوي ديگر برخي سازندگان هم براي فروش سريعتر و راحت تر، واحدهاي كوچك تر و كوچك تر مي سازند. البته همه دلايل كوچك سازي موارد فوق نيست. عملكرد رسانه ها در تسريع اين روند بسيار مهم است.

نبايد از نتايج خطرناك كوچك سازي غافل بود. در منابع ديني نيز خانه كوچك مايه بدبختي ذكر شده است. گذشته از تبعات رواني، آسيب هاي خانوادگي و مشكلات رفتاري اين پدیده، ممانعت اين خانه (لانه) ها در برابر سياست افزايش نسل خود بهترين نشان از خطرآفرين بودن آنهاست.

سبك زندگي پرتوقع

معماری منعطف مناسب زندگی جمعی
معماری منعطف مناسب زندگی جمعی

جنبه ديگر ماجرا مربوط به تغییر شيوه زندگي (در شهرها) است. بارها از بزرگترها درباره زندگي آسان و پرجمعيت گذشتگان شنيده ايم، اما در مقايسه با حال متوجه دو رویکرد مي شويم:
١- تغيير رویکرد  شیوه زندگي : از زندگی قانعانه به سمت زندگي پرتوقع تر، در کنار تبلیغ و گسترش فردگرايي در مقابل زندگي جمعي
٢- تغيير شيوه معماري: از معماری جمعي و انعطاف پذير (گسترش پذير) به معماری شخصي و تركيب ناپذير.

نتيجه آن كه زوج هاي جوان کمتر حاضر به زندگي در يك اتاق یا در کنار بزرگترها بوده و هر خانواده طالب يك واحد مسكوني مستقل كامل است. متاسفانه با تلاش هاي رسانه ها شيوه زندگي جديد مداوم تبليغ شده و به همه نقاط كشور توزيع مي شود. در مقابل در يك زندگي جمعي و قانعانه زوج هاي جوان در يك يا نهايتا دو اتاق از خانه پدري زندگي را شروع كرده و پس از مدتي با افزايش نفرات، اتاق هاي بيشتر و يا خانه جديدي را در اختيار مي گيرند. يكي از دلايل مهم افزايش سن ازدواج، توقع شروع سنگين و مستقل در واحدهای جداگانه است.

modern-apartment

معماری دیکتاتور

حال آنكه معماري مسكوني جديد اساسا امكاناتي جهت حضور بیش از یک خانواده در يك خانه را غيرممكن مي سازد. در واقع معماري جديد هيچ امكان انعطاف، گسترش يا تقسيم پذيري ندارد و به نوعي ديكتاتور وار حد و اندازه خانواده را اجبار مي كند.

اين تغييرات معمارانه تاثير به سزايي در روحيات و زندگي آحاد جامعه داشته است. زندگي در كنار بزرگترها نه تنها باعث افزايش تجربيات خانواده جديد است بلكه باعث اميدواري و دلگرمي خانواده بزرگتر است. فردگرايي در جامعه امروز به بهانه جلوگيري از فضولي، صورت مساله را پاك كرده است. در حالي كه مي توان با افزايش آموزش عمومي و يك معماري صحيح اين گونه ابهامات زندگي جمعي را برطرف نمود.

معماری منعطف مناسب زندگی جمعی
معماری منعطف مناسب زندگی جمعی

لانه هایی به جای خانه

اما تنها صحبت از مساحت خانه ها نيست. متاسفانه معمولا خانه ها (چه كوچك و چه بزرگ) از طراحي معماري خوبي برخوردار نيستند. اغلب واحد هاي مسكوني فعلي بر مبناي خانواده طراحي نمي شوند، بلكه بر اساس خوابگاه طرح ريزي ميشوند. از اين روست كه اتاق هاي خواب از اهميتي جدي در آنها برخوردارند. حتي اگر اين خانه ها اندك توجهي هم به فضاهاي جمعي بكنند، كليت معماريشان بر پيش فرض استفاده يك زوج جوان است. به بیان دیگر “جايي براي پيرمردها نيست”، و همينطور كودكان، مادربزرگ ها، معلولين و …

looneh

بيشتر اين واحدها كليشه هايي رايج از ارتباط آشپزخانه،سرويس، نشيمن و خواب هستند. معماري فكر نشده و رايجي كه تبعات جدي رفتاري، اجتماعي، شخصيتي و روحي در زندگي ميليونها ايراني مي گذارند.

اين گونه است كه معماري شيوه زندگي و آينده ما را تغيير داده است.