متهم، مردم و پماد

در چند روز گذشته هوا آنچنان آلوده بود كه دولت به اجبار پس از تعطيل كردن مدارس از سه شنبه تا پنج شنبه مجبور شد تمام ارگان هاي دولتي و بانك ها و مدارس و … را در روز شنبه، آغاز هفته، تعطيل كند. تنها دانشجويان دانشگاه پيام نور بودند كه به دليل برگزاري هماهنگ آزمون ها مي بايست-احتمالا با نصب يك جفت آب شش-به دانشگاه بروند. اين عزيزان مي بايست در غير حضوري ترين مركز آموزشي كشور با شعار ” يا مرگ يا پاس شدن” در آزمون ها حضور بيابند.

در همين هوا با گرم شدن فضاي انتخاباتي ،فعاليت هاي بعضي نامزدهاي احتمالي و احساس تكليف ( حسي شبيه مورمور شدن) براي در دست گرفتن سكان شدت مي گيرد. اين امر خود برهان روشني است بر بصيرت و بينش قوي ايشان. چرا كه در ميان اين همه آلودگي مي توانند نام خود را درون صندوق هاي سال بعد ببيند.
جنبه بعدي ماجرا تبليغ راهكارهاي مبارزه با آلودگي بود. رسانه ملي مردم را تشويق به خوردن شير مي كند. در ضمن در جلسه كارگروه خيلي مهم هم مقرر شد مردم حق بيرون آوردن ماشين از درب منزل را ندارند. سالمندان و بيماران ريوي و شيميايي بيرون نيايند. موتور سيكلت ها هم كه متهمين هميشگي اند و ..، اما آلودگي خواهد ماند و هوا چيزي نيست كه درون خانه نباشد و فقط بيرون از اتاق آلوده باشد. تنها ميزان شدتش متفاوت است.
مساله پيدا كردن مقصر نيست كه اگر بنا بود موثر باشد چندسالي هست كه هوا آلوده است! به علاوه در اين جو انتخاباتي چيزي كه قرباني ميشود نقد است و دود ها به چشم و گلوي ملت مي رود. اما اي كاش در كنار جريمه مردم فكر مي كرديم به:
حمل و نقل عمومي مناسبي كه واقعا با ماشين شخصي رقابت كند
خودروهايي با كيفيت تر و ماندگارتر
خودروهايي با مصرف صحيح تر
درختاني كه بريده مي شوند
درختاني كه كاشته نمي شوند
اداراتي با بوروكراسي كمتر يا راحت تر که بسیاری از رفت و آمدها را کاهش دهد
كارخانجاتي سالم تر
مديريت صحيح ترافيك و نه اتوبان سازي و اتوبان دوطبقه سازي!!
و خيلي روش هاي ديگر كه به عقل ناقص ما نمي رسد و اگر هم برسد پيشكش همين چند قلم بالا. چرا كه ساليان سال است بعضي از همين كارها در انتظار مانده اند. و اين مردم هستند كه نبايد بيرون بيايند ونبايد با وسيله شخصي بيايند و مي بايست با همين چند خط BRTبروند و له شوند. اگر خواستند و داشتند شير بخورند و نهايتا هم يكي پنج سال از عمرشان كم شده و 35 درصد نوزادانشان علايم آسم داشته باشند.یعنی اگر 5سال را در 10 میلیون جمعیت ضرب کنیم می شود یک انسان 50میلیون ساله! که اگر 10 میلیون سالش را هم کار کند کمک بزرگی به اقتصاد مملکت کرده است!

البته و صد البته منكر كارهاي انجام شده نيستيم و همين ها ثابت مي كند مي توانيم و مي شود. مساله ما مديريتِ پمادي است كه تنها وقتي وضعيت به درجه خطرناك مي رسد تمام سعي را مي كند(صورت مساله را پاك مي كند) كه به وضع هشدار بازگرديم. يا وقتي تهران را آب باران مي برد، مسيل را درست مي كنيم و باید منتظر زلزله باشیم تا بازسازی بعدش را به صورت جهادی انجام بدهیم و افتخار کنیم. اين جهاد، پمادي است.و يكي از خصوصيات مديريت پمادي خواب است. اين مديريت تا يك مشكل را به چشم نبيند باور نمي كند. تا آب ها جمع نشود سيل نشود باور نمي كند. تا آلودگي هوا داخل چشمش نياد باور نمي كند. یا اگر هم باور کند به آن اهمیت داده نمی شود.
اما با يك حساب سر انگشتي آلودگي هوا موجب:
كاهش طول عمر افراد و نيروي كار
كاهش عمر سالم افراد
افزايش هزينه درمان
افزايش بيمار نيازمند درمان
كاهش كيفيت سلامت افراد
افزايش آسيب پذيري قشر ضعيف تر
خستگي مداوم و تبعات رواني
افزايش بيماري هاي خطرناك(ريوي و تنفسي)

و تاثیرات جدی دیگری بر مغز، ریه، شکم،جنین و …

برج میلاد تهران در میان آلودگی هوا

دوستی با ناامیدی می پرسید آیا امکان بهبود وجود دارد؟ ممکن است روزی دوباره هوایی پاک داشته باشیم؟

باور کرده بود و این سرنوشت را پذیرفته بود. اما واقعیت این است که آری ممکن است. کما این که دیگران هم توانسته اند. و کما این که بسیاری ناممکن دیگر را ممکن کردیم. پس می شود. اما امان از پماد!