یک فیلم موفق

روزهای زندگی را در روزهای نا امیدی از جشنواره اخیر تماشا کردم. فیلمی که بعد از تما شا اینطور نتیجه گرفتم: بهترین فیلم جشنواره و یکی از بهترین های بعد از انقلاب. روزهای زندگی قصه یک زن و شوهر پزشک در یک بیمارستان صحرایی است آن هم در روزهای انتهای جنگ و پذیریش قطعنامه. در حالی که عده ای پایان جنگ را جشن می گیرند، عراق حمله می کند و نیروها فرار می کنند. در این شرایط اما مجروحانی که پایی برای عقب نشینی ندارند توسط این پزشکان حمایت می شوند. اما این همه داستان نیست.

البته تا همین جا هم با یک داستان پر بنیه طرفیم، اما این فیلم پرمایه تر از اینهاست و شما را تا انتها در سالن نگاه می دارد. در واقع یکی از نکات قوت فیلم همین است که مرز داستان گویی و زیاده گویی را رعایت می کند و با اتفاقات پی در پی  و جذاب داستان اصلی را پیش می برد. هرچند ممکن است که این روند هم صد در صد موفقیت آمیز نبوده و در لحظاتی کش دار شود اما کلیت موضوع این نقیصه را جبران میکند و کشش و تعلیق داستان اصلی مانع از به هم خوردن نظم فیلم می شود.

موسیقی فیلم  یکی از تاثیر گذارترین موسیقی  هایی که شنیده اید . فضای فیلم  نیز  چه از لحاظ صحنه و چه از لحاظ رنگ بندی و فیلمبرداری در حد معقول و متناسب این ژانر قرار می گیرد.اما با وجود این محصنات و داستانی که ذکر شد، هیچ یک از این موارد  عامل موفقیت و خاص بودن روزهای زندگی نیست.

 

در واقع از عواملی که این فیلم را یکی از مهمترین فیلم های سینمای ایران می کند، می توان سه مورد را ذکر نمود : اول واقعیت . این که یک زن و شوهر پزشک در میدان جنگ حضور دارند  اصلا موضوع تازه ای نیست . مکان ها و زمان نیز تازه نیستند. حتی می توان تا حدودی تعلیق داستان را هم تازه ندانست. اما چیزی که برای ما تازه است واقعی بودن است. یک زوج واقعی ،زن و شوهر واقعی، نه دو نفر  بازیگر  که برای گول زدن مخاطب با هم شوخی های الکی بکنند. بلکه زنی که پشت سر شوهرش نماز میخواند.  همسر همراهی که حتی حرف شوهر معلولش را هم زمین نمی زند و … این واقعیت در بسیاری از داستان ها و شخصیت های فیلم موجود است. حمله ها حمله واقعی است، دفاع ها دفاع واقعی است. البته لازم به ذکر است که این خصوصیت را نیز نمی توان مطلق دانست . آنچه می بینیم به هرحال فیلم است و از ذهن نویسنده گذرانده شده است.

عامل دوم تاثیر گذاری است. به بیان دیگر روزهای زندگی موقعیتهای بسیار خاصی دارد که در هر فیلمی پیدا نمی شوند. موقعیتهایی تاثیر گزار و چالشی با نتیجه گیری هایی معقول. این نکته را باید بالعکس تفسیر کرد .در واقع فیلم برای بیان نتیجه گیریهایش موقعیتهایی خاص می آفریند  تا موضوعش را در قالب فرم مطلوب بیان کند نه کلام . به عنوان مثال می توان رزمنده ای را نشان داد که داخل اتاق شود و بگوید عقب نشینی کنید یارزمنده ای را نمایش داد که در حال فرار فریاد می زند دشمن حمله کرده است. و یا مثل این فیلم رزمنده ای را در دور دست نشان دادکه بالا و پایین میپرد و چیزی را که ما نمیشنویم فریاد میزند.این همان حس تعلیقی است که به بیننده می فهماند اتفاقی در حال افتادن است. و نهایتا هلی کوپتری در پشت سر رزمنده ظاهر می شود. از این دست بیان فرمال در فیلم بسیار است که می توان به یکی از شاخص ترینشان یعنی صحنه شهادت پسر بچه در اتاق عمل و نگاهش به عکس دیوار و انتقال لحظات دشواری مثل ایمان ،اشاره نمود.

اما عامل سوم مفاهیم ارزشمند ودر واقع روح فیلم است.مفهوم ایمان یا ایثار.مفهوم عشق الهی. مفهوم دفاع. مفهوم اعتقاد. مفهوم انجام وظیفه دینی. بعضی از این مفاهیم را حتی نمی توان در قالب کلام به درستی بیان نمود و پیدا کردن مابه ازای تصویری یا داستانی آن نیز بسیار دشوار است. و پر واضح است که برای این مهم باید نویسنده شمه ای از آنها درک کند. به هر روی فیلم روزهای زندگی  در این زمینه نسبتا خوب (و در بعضی موارد بسیار خوب) عمل می کند.

روزهای زندگی یک فیلم جذاب، پرکشش، تاثیرگذار،آموزنده، سرگرم کننده و از همه مهمتر سالم است.فیلمی برای همه سنین و سلیقه ها.