یک سطر واقعیت: وقایع نگاری یک جلسه کاملا مردمی!

علی رضا اشرفی نوشت:

باز هم ماه رمضان و موسم افطاری های آنچنانی از خانوادگی اش بگیر تا سیاسی و مذهبی! اتفاقات مهم سیاسی پیش روی مملکت در چنین جلساتی رقم می خورد و البته با توجه به انتخابات پیش روی مجلس احتمالا لیست کاندیداهای گروه های مختلف هم همینطور، از مهرورزان تا اعتدال گرایان و اصلاح طلبان.

“اگه مردن می گذاشتن ما بریم حرف بزنیم…چرا نگذاشتن؟…جلسه گرفتن رای جمع کنن؟ قدرت طلبا ریاست طلبا…ما بودیم کتک خوردیم کتک زدیم کشته دادیم حالا اینا دور برداشتن…شما هیچ کاری نتونستید بکنید… ” مابقی حرف هایش را هم همراهانش نگذاشتند بگوید!

از اتفاق نگارنده نیز در یکی از همین جلسات مردمی شرکت داشت. البته با به عنوان همراه! جلسه ای تدارک دیده شده بود برای گروهی از مسئولین مرتبط با کشاورزان ، چند نماینده مجلس و خود کشاورزان. میانه مراسم بود که وارد شدیم و کنجی را گزیدیم تا طبق معمول همه ی جلسات بدون گوش کردن مطالب که خداوکیلی این دفعه هیچ ربطی هم به ما نداشت (!) برویم سر همان اصل مطلب همیشگی : ” افطاری”!!!

کشاورز

اما خاموش شدن چراغ های سالن این اجازه را نداد و متوجه شدم آقای نماینده مجلس کلیپی از زحمات خودشان در راستای احقاق حقوق کشاورزان را به نمایش در آورده اند و طبیعتا من هم مجبور به تماشای آن شدم! کلیپ بعد از نام خدا به تصاویر رهبر مزین شده بود و یک دقیقه از سخنرانی ایشان پخش شد، سپس با آهنگی حماسی که خاطرم نیست برای کدام فیلم هالیوودی بود (احتمالا دزدان دریایی کارائیب) تصاویر آقای نماینده در صف اول دیدار با رهبر نشان داده شد که از اتفاق مشغول یادداشت برداری هم بودند!

همچنان با آهنگ حماسی پیش رفتیم و مجریان مختلف صدا و سیما از ایشان نام می بردند که در برنامه حضور یافته است و پس از چند دقیقه بالاخره آقای نماینده در کلیپ لب به سخن گشود! کل حرف های ایشان به یک دقیقه هم نکشید که آن هم طوری با آهنگ حماسی همراه بود که اگر تصاویر نبود احساس می کردیم بزرگداشت آرش کمانگیر است…! و در ادامه باز هم دیدار مردمی وموسیقی حماسی و … این چرخه ادامه پیدا کرد تا بالاخره با صحبت های مجری کلیپ قطع شد که الحق خدا همه کس و کارش را بیامرزد. مکان نشستن نماینده هم جالب بود. هر بار جایش را عوض می کرد و بین مردم در انتهای سالن می نشست که مثلا مردمی باشد. واکنش مردم هم به این حرکت ایشان الب بود.

کشاورزی

آیا روی پیشانی مردم چیزی نوشته است؟! استفاده از تصاویر افراد محبوب اجتماعی به جز کسب رای چه سودی برای بعضی ها دارد؟ ساده لوح پنداشتن مردم هم به خدا حدی دارد. اگر کسی را واقعا قبول داری نیازی به فریاد نیست! استفاده از تصاویر بزرگان نظام در چند انتخابات برگزار شده طی سال های اخیر رواج یافته است تا حدی که اکثر نامزدها  یک عکس از خودشان در جلسه با رهبری  یا سایر بزرگان برای تبلیغات دارند!اگر این افراد محبوب اند به واسطه تلاش های صادقانه خودشان است نه امثال این کارها.

ضربات بزرگ به مقدسات و آرمان ها همیشه از سوی چنین افرادی رقم خورده است که یا افراطی اند یا متملق و یا تابع حزب نسیم (و نه حتی باد!). مگر اینکه از این فریادها منظور دیگری داشته باشی…چرا بعضی ها فکر می کنند با پخش تصاویر افراد خاص می توانند همه کار بکنند و نظر مردم را به خودشان جلب کنند؟ نخیر دوره انسان های اولیه گذشته و در غار سخن رانی نمی کنی عزیز…الله اعلم

untitled

حالا نوبت به دیگر نماینده رسید که یکی از اقوام نزدیکش هم از نمایندگان مجلس بود که بلافاصله بعد از بسم الله به تعریف از ایشان پرداختند : “من همیشه به ایشون اصرار داشتم که یک سایتی بزنن تا مردم از فعالیت هاشون باخبر باشن اما ایشون زیربار نرفتند و گفتند مردم خودشون لمس میکنن اینا رو و ایشون از امکانات نمایندگی استفاده نمیکنن و … “. و به همین شیوه چند دقیقه ای به مدح خویشاوند گرامی و تخریب ناملموس نماینده قبلی پرداختند که خدای نکرده از نماینده قبلی کم نیاورند! عجب هماهنگی و یکدلی برای حل مشکلات مرحبا!

گندم

نزدیک اذان بود که حرف های ایشان هم  تمام شد و خواستند کلیپ تبلیغشان پخش شود که با مخالفت مجری به علت کمبود وقت رو به رو شد اما با سر و صداهای همراه نماینده مذکور بر سر مجری بالاخره پخش شد(خودتان بازخورد این حرکت را حدس بزنید در وسط یک سالن شلوغ برای پخش یک کلیپ) بعد از آن هم مسئول دیگری روی صحنه رفت که کل حرف های مسئول اول را زیر سوال برد (باز هم یک هماهنگی دیگر!).از همه این ها که بگذریم فاجعه زمانی بود که مراسم تمام شد و حتی یک کشاورز هم در آن صحبت نکرد!!!

با خروج همه از سالن یکی که دلش را به دریا زده بود شروع به داد و بیداد کرد: “اگه مردن می گذاشتن ما بریم حرف بزنیم…چرا نگذاشتن؟…جلسه گرفتن رای جمع کنن؟ قدرت طلبا ریاست طلبا…ما بودیم کتک خوردیم کتک زدیم کشته دادیم حالا اینا دور برداشتن…شما هیچ کاری نتونستید بکنید… ” مابقی حرف هایش را هم همراهانش نگذاشتند بگوید!

کشاورزان

به راستی کسی نیست اعلام کند این آدم ها ساده اند ، ساده لوح نیستند. اما مفیدترین پیام این جلسه برای کشاورزان با توجه به اتفاقات رخ داده و همچنین توزیع افطاری به بدترین شکل ممکن،  این بود:

اینجا با ما کاری به جز رای جمع کردن ندارند، کشاورز هم اهمیتی ندارد، آب نیست نباشد مهم رای است که باید باشد!

در این که همه نمایندگان عزیز برای شهرهایشان زحمت می کشند هیچ شکی نیست.همه نمایندگان مذکور در این جا هم زحمات زیادی برای کشاورزان کشیده اند و همچنان هم ادامه می دهند ولی بهتر بود زحماتشان را به شکل دیگری به گوش مردم می رساندند.هرچند آن ها هم حق دارند موارد پیگیری شده توسط خودشان را به گوش مردم برسانند و اتفاقا از جمله وظایف آن هاست تا مردم تصور نکنند هیچ گوشی برای شنیدن حرف هایشان نیست اما برخوردها و شیوه های بهتری هم وجود دارد که در شان یک نماینده مجلس است.

علیرضا اشرفی

نویسنده مهمان
می اندیشم میزبان نویسندگان متنوع و دیدگاه های گوناگون است. دیدگاه هایی ارزش مند و حتی متضاد از جهات مختلف موضوعی پایگاه. (می اندیشم تنها بازتاب دهنده است و مسئولیت نوشته های مهمانان بر عهده نویسندگان است.)