اینک چمران و باز هم حاتمی کیا ؛ بررسی و نقد محتوایی فیلم چ اخرین ساخته ابراهیم حاتمی کیا

چ فيلم پخته ايست. چمران بي شك مهم ترين فيلم – چند- سال گذشته سينماي ايران است. مهم است زيرا موضوعش، مضمونش، زمان اكرانش، زمان فيلمش، داستانش، داستان گويي اش، جنگش، جلوه هاي ويژه اش و از همه مهم تر فرم، زبان و بيانش مهم اند. چرخش هاي داستاني مناسب ، گره ها و شخصيت هاي به جايي دارد. موضع خنثي ندارد و لحن محافظه كارانه اي نيز ندارد.

سه درون مایه بيننده را مي نشاند و داستان را زنده نگه مي دارد:

  • اول شناخت شخصيت چمران
  • دوم وضعيت شهر پاوه و جنگ شهری
  • سوم دو گانه وصالي – چمران

الف: چمران
چ اما بيش از تمام موارد بالا تحت سيطره نام بزرگ چمران است. پس اشكالي و تعجبي ندارد اگر غالب نقد به سمت محتوا باشد. از بزرگترين نقطه قوت و نقطه ضعف چ شروع كنيم: چمران.

شهید چمران در حال بارفیکس زدن در جمع رزمندگان

چمران واقعي كيست؟
آيا اين چ چمران واقعي است؟ احتمالا خير و احتمالا آري. آيا اين چ چمران حاتمي كياست؟ يقينا آري.  نبايد انتظار داشته باشيم چ، عينا شهيد دكتر مصطفي چمران باشد. چرا كه اصولا تكرار عين به عين ناممكن است، چرا كه چمران مرد بزرگ و عجيبي است. بزرگي اش و چند بعدي اش بي شباهت به امام نيست: دكترا و مقام علمي كم نظير در كنار اسلحه به دستي و چريكي و سلحشوري. عرفان و سياست! حتي عجيب تر از امام : بازرگان و خميني!

شهید چمران فرمانده ستاد جنگهای نامنظم، چریک لبنان

چمران مورد غريبي است. چرا كه برخلاف امام چندان متن و سخن از او نمانده، خانواده اش گم و ناشناس اند، ساليان زيادي ايران نبود، همراهان خارجش كم اند يا غريبه، خاطرات بازماندگان هم پر از عجايب است! حاتمي كيا حق دارد اگر تنها بتواند دو روز از زندگي او را در بياورد. اما آيا مي تواند؟

به نظر مي رسد چ (چمران حاتمي كيا) دقيقا همين ابهام را دارد. در مواردي گنگ است، عجيب است، مبهم است، گاهي هم احساس تصنعي شدن مي دهد (شاید به دلیل شناخت مخاطب از عرب نیا). آيا حاتمي كيا هم مثل ما چمران را از پس همين گنگي مي بيند؟ آيا اين چمران واقعي است يا نگاه ما به چمران است؟ احتمالا طرح مسئله خانواده چمران در ميانه فيلم هم ریشه در همین جستجوگری حاتمي كيا دارد. البته بايد به او حق داد.

چمران حاتمی کیا

اما چمران حاتمي كيا:
در دو صحنه چمران را محكم تر، قرص تر و واضح تر مي بينيم. صحنه فوق العاده بيمارستان و موقعيت فوق العاده تر سنگر نهايي. در هر دو چ دست به اسلحه است. در بيمارستان دشمن را مي كشد و در سنگر با اسلحه نماز مي خواند. گويي حاتمي كيا در وضعيت نهايي (خط مقدم) مثل ما مي داند تصميم چمران چيست: جنگ و مقاومت. در هيچ يك از صحنه هاي ديگر نيز او را ترسو يا بي اعتقاد نمي يابيم. اما در بعضي موقعيت هاي پيچيده تر و مبهم تر تصميمات چ واضح نيست. حتي تصوير سرگردان و تقريبا منفعل او را هم مي بينيم.

چمران حاتمی کیا

همين امر از يك سو بيننده را به شك مي اندازد و از سوي ديگر چ را باور پذير مي كند. شك به واقع نمايي چمران و باور به واقعيت جنگ و لحظات دشوارش. چاره كار چيست؟ پاسخ آن است كه عميقا چ را چمرانی از نگاه حاتمي كيا بدانيم. چ چمران حاتمي كياست.

اما چه كسي مي داند در مذاكرات چه گذشته؟ يكي از ياران مي گويد اساسا چمران مذاكره كننده نبوده است و چمران تا سه روز بعد منافقان را تعقيب کرده است. ولی اين چمران بيشتر به نماينده ستاد ٥٩٨ مي آيد تا چريك لبنان و رييس ستاد جنگهاي نامنظم یا وزير دفاع! آیا اين همه تاكيد بر مذاكره از طرف چمران است يا فيلمساز؟ (نیاز به تحقیقات بیشتری در این باره است به خصوص باتوجه به به مقطع زماني اتفاقات و عدم شروع رسمي جنگ)(وصیت نامه بسیار خواندنی این شهید را اینجا بخوانید)

طرح مساله خانواده شهید چمران

پس اگر دنبال تاريخيم شاید چ امتياز صد در صد نگيرد (حضور افراد دیگردر محاصره پاوه و پاسخ مهدی چمران)، اما اگر دنبال داستاني تاریخی هستيم با حضور قهرماناني آشنا اين فيلم نمونه كم رقيبي است. شخصیت چ در فيلم باور كردني است هرچند واقعيت کامل چمران به نظر نرسد و یا باب ميل مخاطب نيافتد. او با تجربه است، آرام مي نمايد، دشمن شناس است و توکل دارد. اما تا وقتي اسلحه به دست نمي گيرد كامل نيست. چيزي كم دارد. شخصيت چ اگرچه انتظارات را برآوده نمي كند اما مخاطب را مي نشاند. به خصوص كه درگير مسايل روز است: مذاكره و دشمن. مقاومت و آشتی.

چمران مرد اسلحه به دست

ب: پاوه
يكي از ارزش هاي فيلم توانايي تصوير كشيدن موقعيت پاوه است. تجربه اي نادر كه به وفور در هاليوود اتفاق می افتد. در نمونه هاي متاخری مانند مجنون، بستان، اهواز و خرم شهر تا نمونه هاي تاريخي ديگر، قصه تلخ سقوط يك شهر ظرفيت هاي فوق العاده ای برای قصه پردازي دارد.

پاوه، جنگ و مردم

پيش روي سنگر به سنگر دشمن، فضاي غبار آلود دشمني و دوستي، درگيري نيروهاي خودي با هم، اميد و نا اميدي، جنايت و حمايت، مذاكره و مقاتله، خيانت و رشادت از شرايط طبيعي جنگ شهري اند.
چ در اين باره موفق است و در اين مسير از شخصيت مردم كمك گرفته است. مردمي متشكل از خائن، خنثي، ترسو، دلير، قهرمان، شهيد و در نهايت همگي قرباني. اين روايت از جنگ باور پذير است.

پاوه، مردم و جنگ شهری

شخصيت موثر ديگر در اين بستر “هانا” است. او نمایش يك ترسو است. حفظ وضعيت موجود هدف غايي اوست. توانايي مرزبندي و شهامت دل بريدن ندارد. انتخاب يك زن براي اين شخصيت ريسك بزرگي بوده است اما ارتباط تاریخی زن و زمین کمک بزرگی به این نقش کرده است. هانا تصویر سازش و تسليم، فرار و حقارت است. جالب است كه ضعف اش را با پزهاي توجیه گرانه ای مي پوشاند: “من نمي توانم جان كسي را بگيرم” “تو وظيفه ات رو انجام دادي” “گوله بندازي گوله ميندازند” و. ..و چه کسی می تواند انکار کند که جنگ با وجود آنکه شهید و شهید پرور کم ندارد ولی ترسو و توجیه گر هم زیاد دارد.

هانا نقشی مهم و موثر

دوگانه شجاعت و ترس

ج: وصالي – چمران
بي شك يكي از قوي ترين مايه هاي فيلم تقابل وصالي – چمران است. وصالي جنگجو، شجاع، راسخ، مومن، انقلابي، عملگرا و شديدا جذاب است (توجه به زمان اتفاقات پاوه و خودجوش بودن حرکت دستمال سرخ ها خلوص وجودی نابشان را می رساند). در مقابلش چ آرام، با تجربه، بزرگ و عاقلانه بايد باشد. تقابلي كه فيلم را پيش مي برد و به عشق و عقل شبیه است ولی نیست.

وصالی جذاب تر از چگوارا

مشكل فيلم آن است كه هم مي خواهد از اين تقابل سود ببرد و هم نمي خواهد تبعات آن را بپذيرد. در نتيجه چابكي وصالي اش موجب كندي چمران است. و اهميت رفتار چمران دليلي مي شود بر بي برنامگي وصالي. و این ضربه ای متقابل به هر دوست. شايد تاكيد چ بر پرهيز از جنگ نيز ريشه در اين تقابل و در جهت تقويت آن و یا نتیجه آن باشد ( فیلمساز در برابر این تلقی از چمران موضع گرفته است). چرا كه ریشه ی تقابل در تفاوت است. ضعف يكي و قدرت ديگري و يا تفاوت در ديدگاه و روش. و نتيجه تقابل حذف است يا قضاوت. اما فيلم نمي خواهد كسي از اين دو حذف شوند يا حتي برتري جدي بيابد، هرچند به نظر مي رسد فيلم در كنار چمران است.

درگیری ها و تقابلات زمان جنگ طبیعی است

همرزم وصالي مي گويد او و چمران ده بار دعوا كرده اند. بي شك تقابلي بوده است. جنگ است ديگر. اما ترس فيلم ساز از لطمه خوردن شخصيت ها تقابلات را بعضا پاستوريزه كرده است.

نكته جالب اين دوگانگي، انتخاب حاتمي كياست. او از دوگانه حاج كاظم – سلحشور آژانس به دو گانه چمران-وصالي آمده. تطابق چ با جريان هاي سياسي روز تلقي مقاومت – مذاكره مي دهد. و حمايت فيلم از مذاكره معادل امروزي اش را تاييد مي كند. ساخته قبلی حاتمی کیا (گزارش یک جشن) و انتخاب فيلم ساز (رای به موسوي و روحاني) در دو انتخابات گذشته نيز هماهنگ اين نظر است. اما اشاره به چند نكته لازم است.

چمران حاتمی کیا

اولا زمان نگارش و ساخت فيلم دو سال پيش است و طبعا آن زمان مذاكرات ماهيت متفاوتی داشت. دوما اگرچه روند پرهيز از جنگ و مذاكره در فيلم جدي است اما روند مقاومتي انكار نمي شود. در نتيجه نبايد تقابل چمران – وصالي را به مقاومت – مذاكره فعلي تعبير نمود، اما مي توان نگاه حاتمي كيا را به تاکید بر راه مذاكره تعبير نمود، که البته باید در فضای خودش نقل یا نقد شود.

مقاومت یا تسلیم

توجه نماییم دوگانه وصالي چمران دوگانه اي داخلي است. تفاوت دو رويكرد است كه در اصول مشتركند و در دايره انقلاب هر دو جان بازند. در حالي كه نسبت سلحشور و حاج كاظم چندان نزديك نبود. صدای حاتمی کیا صدایی از درون است (گزارش یک جشن نیز منشا درونی دارد) هرچند شاید موافقش نباشیم.

اصغر وصالی سلحشور و بی باک

از طرف ديگر نگاه حاتمي كيا به مردم در اين دوفيلم جالب تر است. در آژانس حاج كاظم مردم را گروگان مي گيرد اما چ هدفش محافظت از مردم است. در آژانس مردم مخاطبند و حاج كاظم بستر ساز. اما در چ مردم بستر سازند و چمران حتي متهم نیز مي شود. صحنه اي كه چمران زخمي ها را بر دوش مي كشد نمايش همين نگاه است. از اين رو مي توان چ را برتر از آژانس دانست.

نگاه حاج کاظم به مردم در آزانس متفاوت از چران در چ

جمع بندی

چ فیلم قابل تاملی است. چرا که صریح است و در بیان موضعش دستش نمی لرزد. شخصیت های بی مثال و جذابی مثل وصالی و دستمال سرخ ها را رو می کند که قطعا هیجانشان جوانان را بر می انگیزد و تنه به تنه چه گوارا می زنند. چمران و جنگ شهری دارد. روند قصه پردازی صحیحی دارد. نسبتی با روزگار معاصر دارد. اما در کنار تمام موارد بالا به همراه نقدهایی که به شخصیت چمران یا تقابلش با وصالی و … شد مساله فرم و بیان فیلم است که ان را سرپا نگاه می دارد. مساله ای که ان شاءالله در یادداشت آینده آن را بررسی می کنیم.

 اصغر وصالی جذاب تر از چگوارا