صداهای تازه آشنا ؛ یادداشت کوتاه درباره جشنواره فجر 31

جشنواره سي و يكم فجر با همه سر و صدا و برنامه هايش تمام شد. سطح عموم فيلم ها پايين بود و مثل هميشه انتقادها زياد. توقع هاي بالا، مقايسه با بهترين هاي سينماي جهان، انتظارات مذهبي و بومي، سطح سليقه بالاي مردم و منتقدين در يك سمت و در سمت ديگر سينمايي بدون ساختار فروش، با امكاناتي متوسط، تحت فشار و تاثير گروه هاي مختلف فكري  و فاصله بخشي از نخبگانش با مردم و سرزمين، همگي  دلايلي است كه مي توان به هر دو سمت حق داد و از هر دو طرف حق را گرفت! يا با نگاهي ساده لوحانه به نام اعتدال از انتظارات مردم بكاهيم و سينما را با همين وضعيت بقبولانيم و مثلا آشتي بياندازيم.

انتقادات هميشه هستند اما اگر بخواهيم كمي هم به شيوه زنبوري! نگاه كنيم اين دوره چند نكته مهم و مثبت هم داشت.

١- اين دوره پر بود از فيلم هايي كوچك كه كم هزينه اند و در عين حالي كه امكان استقلال مالي دارند، در فروش و اكران هم سودده خواهند بود. به علاوه تهيه كننده واقعي هم خواهيم داشت. اين همان راهكار عملي نجات سينماي ايران است. فيلمهايي كم بودجه كه براي درامد زايي نياز به مخاطب خواهند داشت نه نياز به باني! دولت هم روي پروژه هاي بسيار بزرگش سرمايه گذاري كند و اميدوار باشد در اكران بخشي از پول جبران شود. جالب آنجا كه به تهيه كننده اين فيلمها جايزه مي دهند! اما نكته مهم درباره فيلم هاي كم بودجه خطر افتادن آنها در دام مخاطب خاص است. اين فرايند توسط دو عنصر مهم جشنواره ها و رسانه هاي شبه روشنفكري انجام مي شود و حاصلشفيلمهاي به درد نخور جايزه بگير نفروش می شود که خنثي يا حداکثر مسیری انحرافي هستند و تنها انرژي را هدر مي دهند.

سی مرغ سیمرغ جشنواره فیلم فجر

٢- صداهاي تازه زيادي شنيديم. وقتي كارهاي قديمي ترها و بزرگترها نرسيد يا ساكت بودند مجالي شد كه جوان تر ها آمدند. اميد به رويش و تداوم، بسيار مهم است اما پرورش اين رويش ها بسيار بسيار مهم تر است. وقتي چندين سيمرغ به فيلمي مثل “قاعده تصادف” مي رسد، وقتي بيشتر تشويق ها نصيب فيلم بسيار بزرگ نفروش ميرسد. وقتي ارزشهاي جوانان ديده نمي شود بايد اين جوانه ها خيلي محكم و معتقد باشند، تا سالم رشد كنند.

٣-صداهاي تازه از گلوهايي اينجايي بيرون آمد. امسال چند فيلم از خارج تهران و درباره فرهنگهاي بومي ايران ديديم. فيلم هايي خودجوش و خودگو نه سفارشي و مسافرتي. همان جوانانِ فيلمِ كوچكِ كم هزينه ساز! گويي اين انتقال قدرت از نخبگان به مردم حتي در سينما هم اتفاق افتاده است! موضوعات نزديك به جامعه، مضمون هايي از وضعيت طبقات محروم تر، نماهايي از زندگی مردم در تعدادي از فيلمها ديده شد. البته ضعف فني و تكنيكي اين فيلم ها واضح است اما رويكردهاي آنها بسيار اميدوار كننده است. اميد مي رود اين اميدها ديده شود و با بي دقتي  لابلاي نقدها ناديده گرفته نشود. اميد است اين فيلمسازان با تهران نشيني يا خوش نشيني يا جوزدگي صدايشان تغيير نكند. چرا كه اين اتفاق خوب مي تواند كل سينما را متحول كند.

این دوره فیلم های بومی زیادی داشت

٤- درست است كه بيشتر فيلمهاي كوچك ما از ضعف هاي تكنيكي برخوردار بودند. اما توجه به جزييات در فيلم نامه ها جدي تر شده است. نكات ريز زندگي ها فيلم ها را از كلي گويي خارج كرده و جريان روزمره را تعريف مي كند. زندگي ايراني پر از جزييات است. مساله اي كه حتي در زبان و ادبيات ما نيز ريشه دوانده است. جزييات پردازي كم كم خصلت فيلم هاي كوچك ميشود. نشانه هايي كه كليت فيلم را به هم ميدوزند يا باعث دقت بيننده ميشوند. فيلم برداري در ايران پيشرفت چشمگيري دارد و رنگ شناسي و قاب بندي كم كم شخصيت پيدا مي كند كه اين مسئله ريشه هايي در سليقه ايراني و غناي رنگي ما دارد. ايران كشور رنگهاست. از طبيعت گوناگونش تا لباسهاي روزمره شان پر از رنگهايي با كنتراست و طيفهايي مختلف از رنگ بندي است. با اين كه آفتاب تند ايران جايي براي درجات رنگي نميگذاشت،اما تاكيد ايرانيان بر طبيعت و آب و مديريت سايه ها، رنگها را برايشان مهم تر مي كرد. به هر حال شايد همين ميراث موجب برخي موفقيت هاي بصري ما در فيلم برداري و گرافيك باشد. عوامل فني انيميشني و جلوه هاي رايانه اي در حال رشداند اما اين زمينه بسيار هزينه بر است.

دهلیز یکی از فیلم های دیده نشده جشنواره

مهم تر از مشكلات متعدد موجود حفظ و نگهداری از امیدهاست. به جوانان بیشتر از پول، باور و اعتماد را هدیه کنیم تا آنها که از مردم اینجا بر آمده اند از مردم برای مردم بگویند.