پذیرایی با زجر و خساست ؛ نقد فیلم پذیرایی ساده

” پذيرايي ساده ” فيلمي است كه بيننده را تا انتها بر سر جايش نگه مي دارد. فيلمي است با چند صحنه تكان دهنده و چند موقعیت که احتمالا تا مدت ها به خاطر خواهيد سپرد. فيلمي است با موضوعي درگير كننده كه قطعا بعد از پايان فيلم هم شما را رها نمی کند. فيلمي با موسيقي مناسب و گرافيك بسيار خوب. فيلم برداري لذت بخشي نيز دارد. اما با همه اين احوال فيلم خوبي نيست. چرا كه اصلا فيلم نيست.

پوستر ضعیف فیلم پذیرایی ساده

تا انتها شما را نگه مي دارد چون موضوعي به شدت آزاردهنده و مبهم دارد. بيننده از يك سوي عذاب مي كشد و از سوي ديگر كنجكاو است تا اطلاعات بيشتري بگيرد. صحنه ها و موقعيتهاي تكان دهنده هم نه به خاطر زيبايي يا هيجان و يا حيرت است بلكه تنها به دليل حجم وحشتناك قساوت قلب، بي رحمي، ضد انسانيت و عذابي است كه در پي تحقير ديگران به بيننده منتقل مي شود. يعني اثر بخشي و تاثير فيلم از شدت نفرت و انزجار است. البته همين مي تواند نقطه حسن فيلم باشد اما مساله اين جاست كه فيلم چيزي بيشتر از اين نيست. یک وضعيت فلاكت بار و ديگر هيچ! مانند يك فيلم جنگي كه تنها صحنه هاي ميدان جنگ را به زيبايي و هيجان(هيجان برخلاف آزاردهندگي موجود در اين فيلم) به نمايش بكشد و تمام. بدون هيچ مقدمه اي و بدون اينكه بدانيم چرا مي جنگند و حق با چه كسي است یا چه كسي خوب تر است يا اصلا چه كسي خاكستريست. تنها صحنه هاي نبرد. يك احساس تشديد شده. روايت انسان هايي مجبور و انسانهايي مجبور كننده!

فيلم آشكارا داستان را از بيننده دريغ مي كند و او را دروغ باران مي كند. بيننده بدبخت زير فشار اين هم دريغ و دروغ بايد بعد از فيلم همچنان درگير فيلم باشد. در نهايت دو راه بيشتر ندارد يا داستان خودش را مي سازد و نتيجه خودش را مي گيرد يا گيج و گنگ كم مي آورد. به همين دليل است كه مي توان ادعا نمود پذيرايي ساده فيلم نيست. چرا كه اطلاعات نا كافي و داستان نصفه و شخصيت هاي مبهمش هيچ چيز را تعريف نمي كنند، بلكه بازي مي كنند. واضح است كه اين ابهام شما را تا پايان نگه ميدارد اما در پايان هم جوابي به شما نمي دهد. ابهام در اطلاعات كه هيچ وقت پايان نميابد به همراه خساست در اطلاع دهي به مخاطب ضعف بزرگ فيلم است، به نحوي كه فيلم را از بين برده است. ابهام معمولا به عنوان عامل جذابيت تا حد مشخصي عمر مي كند و سپس جايش را به كشف مي دهد.

پذیرایی ساده با خساست و زجر

عامل دوم شكل دهنده فيلم آزاردهندگي است. صحنه ها و موقعيت هاي آزاردهنده فيلم نه به دليل نمايش خشونت است بلكه بوسيله له كردن انسانيت ، بيننده را زجر مي دهد. اين زجر در كنار ابهام و خساست در اطلاع رساني تماشاگر را درگير اين سوال مي كند كه چرا؟ اما هيچ جوابي نيست. چون داستاني نيست. گويي در وسط يك شكنجه وارد اتاق شويم و پس از مدتي خارج شويم، بي آن كه بدانيم چرا و چه كساني دو طرف ماجرايند؟ تنها شدت شكنجه كم كم زياد مي شود و ما مترصديم چه كسي توان مقاومت دارد. در پايان هم اوج شكنجه بدون هيچ مقاومتي و ناگهان خارج مي شويم.

آری، فيلم گزنده است ولي گزندگي اصلا بد نيست. مانند فيلم هاي ژانر وحشت يا مثل يك غذاي تند هندي براي علاقه مندانش. بي داستاني و خساست بد است. داستان كجاست؟ داستان در ذهن نويسنده است! البته شما هم مي توانيد داستان خودتان را بسازيد!

مانی حقیقی کارگردان و یکی از نویسندگان