اکنون که نیمی حسینی و نیمی یزیدی ام، به محرم تو بیشتر نیازمندم. اکنون که ذلت زشت بودن سرزمین وجودم را غصب کرده، غریو “هیهات من الذله” تو برایم معنای دیگری دارد حسین جان! بیدار کننده خوب وجودم! چقدر خوب که بزم محرم تو بپاست که اسلام من با محرم تو زنده است و چقدر بد که اینچنین شرمنده به محرم تو رسیده ام. کاش امروز بهتر می بودم! تو نیتمند پاکی جهان بودی و من آنچنان در خود خمیده و تارم که با ناامیدی آرزومند پاکی خود هستم . جنگ تو با یزید عالم بود و جنگ من با یزید درون خویش است. خویش سرکشی که باد متعفن زشتی ...

عطاران شخصیتی را روانه ی پرده ی سینما می کند، که دیگر هیچ امیدی به زندگی واقعی اش ندارد. او خواب را دوست دارد زیرا تنها جاییست که می تواند از زندگی روزمره اش دور شود. از همه چیز ناامید است و هیچ چیزی در دنیا راضی اش نمی کند. گویی خواب برای او پناهگاهیست برای فرار از واقعیات زندگی. فرار ایده ی جدیدی درسینمای روشنفکری نیست، سرخوردگی های حاصل از کنش های درونی جامعه، در کنار رگه های پوچ گرایی در خانواده ی روشنفکری، سینمای آن ها را به سوی راه حلی برای مشکلاتش پیش می برد. آن ها فرار را پیشنهاد می کنند. در «اینجا بدون من» ساخته ...

فیلم “روزهای زندگی” تصویر لحظات انسان هاییست که با ضمایر ذهنی متفاوت در یک حادثه ی بزرگ و بی رحم کنار یکدیگر قرارگرفته اند و آنچه شرح می دهد داستان عشق دو انسان به یکدیگر و به انسان های اطرافشان است. شرح عشق لیلا و امیرعلی مفصل نیست و در پس نگاه ها و اشارات کلامی کوتاه قرار گرفته ولی پردازش داستان آنگونه قدرتمند است که بیننده را به عمق علاقه ی این دو به یکدیگر می کشاند. لیلا، امیرعلی را چون بتی نیرومند می پرستد و امیرعلی لحظه به لحظه دلنگران همسریست که می داند به خاطر او پای در این ورطه ی خونین گذاشته است. لیلا در چند ...

موضوع وقتی برام بیشتر ناراحت کننده شد که یاد خاطره چند سال پیشم افتادم، روزی که توی ورودی یکی از شبستان های حرم امام رضا(علیه السلام)، یک زن عرب قصد داخل شدن رو داشت، خادمی که اونجا بود به زن اجازه ورود نمی داد و سعی می کرد بدون اینکه به زن نگاه بکنه و البته بدون گفتن کلامی و تنها با تکان دادن چوب سر پرش به اون بگه که اینجا نمیتونه وارد بشه چون ورودی مردانست. زن عرب زبان، به حالت التماس می خواست وارد بشه (فکر می کنم شوهرش از اون در به داخل رفته بود و حالا همدیگه رو گم کرده بودند) ولی خادم نمیذاشت. واقعیت ...